خلاصه داستان: هنگامی که یک بیماری همه‌گیر مرموز در دنیا شروع به گسترش میکند، یک بازمانده‌ی شجاع و ماجراجو به نام آن در تلاش هست تا از این بیماری جان سالم به در ببرد، اما…
خلاصه داستان: پسری روستایی از اوکراین عاشق دختر لهستانی به نام زوسیا می شود. اما زوسیا مجبور می شود با یک مرد بیوه ثروتمند ازدواج کند. کمی بعد جنگ جهانی دوم آغاز می شود و تنش های قومی بوجود می آیند. در میان هرج و مرج جنگ ها زوسیا تلاش می کند تا زنده بماند…
خلاصه داستان: چهار دوست به منظور پیدا کردن یک گواهی فوت که میتواند ارث زیادی را به یکی از آنها برساند، وارد یک آسایشگاه روانی متروکه میشوند. اما در این عمارت سرنوشت شومی در انتظارشان است که پیدا کردن گواهی فوت را تبدیل به آخرین خواسته آنها میکند…
خلاصه داستان: دو خواهر که اعتقاد دارند با استفاده از قدرت های ماورالطبیعه می توانند با روح ها ارتباط برقرار کنند، راهیِ سفر شده و به صورت غیر منتظره ای با یک تهیه کننده رویا پرداز ملاقات می کنند و…
خلاصه داستان: کشور هند دائماً در حال تهدید از سمت تروریست ها بوده و تحت حملاتی است که دولت آنها را منهدم می کند. در حالی که مردم هند روزانه بر سر مشکلاتشان دعوا دارند، خبر ندارند که چه تهدیداتی خود و خانواده شان را تهدید می کند و این مامورین مخفی هستند که در لباس های معمولی از آنها محافظت می کنند. “آجا” که یکی از این مامورها است عضو یک جوخه‌ی حرفه ای است و…
خلاصه داستان: زن جوانی که آرزوی تبدیل شدن به نویسنده داستان های کودکان را در سر می پروراند، وارد رابطه عاشقانه با یک مرد بیوه بدخلق اما ثروتمند میشود و…
خلاصه داستان: آیریس، همسر جوان یک تاجر در شهر پاریس ناپدید میشود. پلیس به یک مکانیک و رابطه عجیب و غریبش با آیریس شک میکند، اما با این حال باز هم کار پیچیده ای را در پیش دارند…
خلاصه داستان: داستان فیلم حول محور یک خانواده ثروتمند میچرخد، “سلمان” فرزند یک سرمایه دار می باشد و از طریق روابط با خواهر و برادرش مشغول به کار می باشد و…
خلاصه داستان: ده سال پس از سونامی در یک شهر کوچکی که باعث نابودی کلی از بچه های یک مدرسه ابتدایی شد، یک مرد جوان و مرموز دنبال بقایایی که از این مدرسه مانده است می گردد و در طول این گشت و گذار، تصاویری از خاطرات سخت آن موقع در ذهنش شعله ور می شود…
خلاصه داستان: “ساموئل” از یک دختر (گلوریا) که مادرش او را ترک نموده مراقبت می کند، تا زمانی که دیگر قادر به این کار نبود و تصمیم گرفت تا کودک را به مادرش بسپارد، لذا به لندن جایی که مادرش کار می کرد سفر کرد ولی او را پیدا نکرد، هشت سال بعد در حالی که ساموئل و گلوریا به یک دوستِ جداناپذیر تبدیل شده بودند سروکله ی مادر گلوریا پیدا می شود و…
خلاصه داستان: آقای مانتوانی از دریافت جوایز متعدد از سایر جهان امتناع می کند اما پس از اینکه برنده جایزه نوبل ادبیات می شود دعوت به بازدید از زادگاهِ خود در آرژانتین می شود، جایی که برای او بسیار الهام بخش بوده، بنظر می رسد این دعوتنامه بدترین ایده در زندگیِ آقای مانتوانی بوده چرا که مردم آن جا تبدیل به کاراکترهای رمانِ وی شده اند و…
